مهمان منی که مثل من تنهایی هم صحبت تنهایی آدم هایی
من گفتم : " من نمی توانم خود را ببخشم " ، خداوند پاسخ داد : " من تو را بخشیده ام " تمام حجم قفس را شناختیم بس است بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم اگرچه نیت خوبی است زیستن اما بیا که دست به تصمیم بهتری بزنیم...
بـا د بـا خـو د مـی بـر د مـا ر ا ، نـا گـهـا ن مـا ر ا بـه خـو د مـی آ و ر د بـا ر ا ن. . .
حالم خوب نیست . یادآوری خاطرات ، دل شکسته مو شکسته تر می کنه... سکوت ... گر سر برود، ز سر هوایت نرود تاثیر طلسم چشم هایت نرود (اسپیکرتونو روشن کنید... صدای آیات در فضای وب موج میزنه...) برای خواهرم آیات... آیات خواهرم! چگونه بنویسم از تو ؟ از تویی که مظلومیتت چند روزیست بر سرم آوار شده... از زمانی که خبر جانسوز ، درد آلود و زجر آور جسارت به تو منتشر شد... از فکر تو خوابم نمی برد... بالشم از اشک گرمی که برایت ریختم هنوز خیس است... دیگر با کسی کاری ندارم... شاید دیگران بخواهند به داستان تو مثل صفحه حوادث روزنامه نگاه کنند... شاید این خبر ها برای ما عادی شده است... شاید دلمان می خواهد رمانتیک تر از همیشه همه چیز را گل و بلبل ببینیم... اما تو هیچوقت برای من عادی نمی شوی... و وای بر ما اگر سر آسوده زمین بگذاریم در حالی که ندای مظلومان بر آسمان بلند است. خواهرم ! آیات... بقیه ی حرف هایم را برایت خواهم گریست...
بشکن دل خسته را ولی آهسته ای غم ! به کسی نگفته ام اینجایی
فرشی زدل شکسته انداخته ام آهسته بیا شیشه به پایت نرود
تردید حرام است، خودت می گفتی! تقدیر به کام است خودت ، می گفتی!
برخیز و قصیده ای بخوان، خواهرجان! هنگامِ قیام است ، خودت می گفتی!
خورشیدِ شکفته در دلِ شب... آیات از سوره یِ ایثار، لبالب ... آیات
از هیچ مصیبتی نخواهد ترسید شاگردِ کلاسِ درسِ زینب ، آیات
او رازِ بلیغی از عنایاتِ خداست در دفترِ شعر او روایاتِ خداست
با وعده یِ فتحِ عاشقان آمده بود این مصحف زخم خورده، آیاتِ خداست
ای کاش که تا ازل ، زمان برگردد تا لاله به دامانِ جنان برگردد
از آتشِ عصیانِ زمین ، می ترسم آیات ِ خدا به آسمان برگردد
ای شاعر زخم های ممتد... آیات وی از همه شاعران سرآمد... آیات
ایام عزای فاطمه نزدیک است پهلوی تو هم شکسته شاید... آیات!
002
003
004
005
006
007
008
009
010
011
012
013
014
015
Design By :
TopBloger.com |