بشکن دل خسته را ولی آهسته!

مهمان منی که مثل من تنهایی                هم صحبت تنهایی آدم هایی
بشکن دل خسته را ولی آهسته      ای غم ! به کسی نگفته ام اینجایی

من گفتم : " من نمی توانم خود را ببخشم " ، خداوند پاسخ داد : " من تو را بخشیده ام "

* من گفتم: "آن غیر ممکن است" خداوند پاسخ داد: "همه چیز ممکن است"

من گفتم: "هیچ کس واقعا مرا دوست ندارد" خداوند پاسخ داد: "من تو را دوست دارم"

من گفتم: "من بسیار خسته هستم" خداوند پاسخ داد: "من به تو آرامش خواهم داد"

من گفتم: "من توان ادامه دادن ندارم" خداوند پاسخ داد: "رحمت من کافی است"

* من گفتم: "من نمی توانم مشکلات را حل کنم" خداوند پاسخ داد: "من گامهای تو را هدایت خواهم کرد"

* من گفتم: "من نمی توانم آن را انجام دهم" خداوند پاسخ داد: "تو هر کاری را با من می توانی به انجام برسانی"

*من گفتم: "آن ارزشش را ندارد" خداوند پاسخ داد: "آن ارزش پیدا خواهد کرد"

* من گفتم: "من نمی توانم خود را ببخشم" خداوند پاسخ داد: "من تو را بخشیده ام"

* من گفتم: "من می ترسم" خداوند پاسخ داد: "من روحی ترسو به تو نداده ام"

من گفتم: "من همیشه نگران و ناامیدم" خداوند پاسخ داد: "تمام نگرانی هایت را به دوش من بگذار"

من گفتم: "من به اندازه کافی ایمان ندارم" خداوند پاسخ داد: "من به همه به یک اندازه ایمان داده ام"

*من گفتم: "من احساس تنهایی می کنم" خداوند پاسخ داد: "من هرگز تو را ترک نخواهم کرد"

نوشته ی بالا امروز به دستم رسید نمی دونم نویسنده اش کی هست. چیزی که باعث شد مطلب فوق را اینجا بگذارم اینه که جملاتی که کنارشون علامت ستاره  ( * ) گذاشتم عین تفکرات خودم در گذشته ی نه چندان دور هستند که کائنات، خداوند، زندگی (یا هر اسمی که براش انتخاب کنی) پاسخی مشابه همین جواب های خداوند را به من داد البته با کلی تجربه!

نوشته شده در جمعه 90/2/30ساعت 2:32 صبح توسط ✿ نفیس ✿ نظرات ( )