«مصطفی صابری» شاعر اهل خراسان و متخلص به صابرخراسانی در گفتوگو با خبرنگار فارس درباره حس و حالی که شاعران اهل بیت هنگام سرودن شعر دارند، گفت: من همیشه معتقدم عنایتی به شاعران آیینی میشود تا اشعاری را با مضمون مذهبی بسرآیند و این قضیه اتفاق نمیافتد مگر از طریق واسطههای مخصوص حقتعالی که همان اهل بیت خاندان عصمت و طهارت هستند. مانند این بیت که؛ «شور و مستی همه از او بود، پیر را هم ضامن آهو بود». و «اگر از جانب معشوق نباشد کششی ، کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد». وی ادامه داد: اصولا هر شاعری هنگام سرودن شعر برای خودش حال و هوایی متفاوت دارد اما نکتهای که در مورد همه شاعران اهل بیت صدق میکند، عنایت ویژهای است که خداوند در آن لحظه خاص به شاعر کرده تا تراوشات ذهنی خود را به رشته تحریر در آورد و این، میسر نمیشود مگر آن که ایمان و اعتقاد قلبی یک شاعر در تعامل با این بزرگواران قرار بگیرد و به آنان نظر ویژه شود. صابر خراسانی یکی از آخرین اجراهای خود که از آن به عنوان یکی از بهترین و زیباترین برنامههایش تا به امروز داشته یاد میکند و چنین میگوید: من با هنرمندان بسیاری تا به امروز کار کردهام که هرکدام حس و حال متفاوتی داشتند، اما بهترین اجرایی که انجام دادم، اجرای برنامه «در یادمان مرحوم ناصر عبداللهی» بود که جمعی از هنردوستان و هنرمندان عرصه موسیقی پاپ در آن گردهم آمده بودند. این بزرگداشت که هفته پیش برگزار شد، برایم خیلی لذت بخش بود. من خودم اصلا با موسیقی آشنایی ندارم اما زمانی که برای شعر خوانی به این بزرگداشت دعوت شدم، بیدرنگ این دعوت را قبول کردم و این اجرا، به عنوان آخرین کار من و یکی از بهترین و به یادماندنیترین اجراهای من بوده است. وی درمورد کارهای جدید خود گفت: کاری را در قالب صوتی و با حال و هوای مذهبی به آهنگسازی مجید رضازاده و تهیه کنندگی علیرضا نادعلی با همسرایی مداح اهل بیت حاج مهدی اکبری انجام دادهام. خراسانی همچنین ادامه داد: درحال حاضر برای ایام محرم و صفر مشغول شعرنویسی هستم و چند چارپاره درارتباط با حضرت عباس (ع) گفتهام که از آخرین کارهایم هستند و مدتی هم هست که کاری را در وصف امام حسین (ع) شروع کردهام که به امید خدا، میخواهم آن را به صورت یک مثنوی بلند ارائه کنم.
دانلود
صلوات خاصه امام رضا (ع) همراه با شعر معروف صابر خراسانی
یا ثامن الائمّه، من از کثرت گناه
در بارگاه قدس تو آورده ام پناه
چندان اسیر دست هوی و هوس شدم
تا موی من سپبد شد و روی من سیاه
تا در جوار قرب تو یابم مگر که ره
اینک زره رسیده پشیمان و عذر خواه
قومی به اشتباه، گرم نیک بشمرند
چون نیستم نکو، نشود بر من اشتباه
ای آن که از نگاه تو احیاست عالمی
باشد که بفکنی به من از مرحمت نگاه
خاکم به سر، که طعن رقیبان کُشَد مرا
گر خاکسار خویش نگیری ز خاک راه
دنیا طلب نیم، که بخواهم ز حضرتت
جاه و جلال دنیوی و بزم و دستگاه
کوته نظر نیم، که کنم کیمیا طلب
تا همچو دیگران دَهِیَم زین نمد کلاه
کالای معرفت ز تو دارم امید و بس
بی معرفت چگونه شناسد گدا ز شاه؟
آن معرفت، که خوب تر از این شناسمت
آن معرفت، که پی برمت بر مقام و جاه
هر چند در طریقه توحید و حکم شرع
حاجت ز غیر حق طلبیدن بود گناه
من غیر حق ندانمت ای منبع کرم
وز حق جدا نخوانمت ای مظهر الاه
گر زانچه گفته ام نه دلم با زبان یکی است
رویم سیاه گردد و، عمرم شود تباه
شعر صابر خراسانی قائم آل محمد
زلـف شـب را به سراپـای سحـر می ریــزم تا خود صبح به راه تو قمر میریزم
ساحل چشم من از شوق به دریا زده است! چشم بسته به سرش،موج تماشا زده است!
جمعه را سرمه کشیدیم ،مگر برگردی! با همان سیصد و فرسنگ نفر برگردی!
زندگی نیست ،ممات است تو را کم دارد! دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد!
از دل تنگ من ،آیا خبری هم داری؟ آشنا ،پشت سرت مختصری هم داری؟
منتی بر سر ما هم بگذاری ، بد نیست! آه ،کم چشم به راهم بگذاری ،بد نیست!
نکند منتظر مردن مایی ،آقا؟ منتظرهات بمیرند،میایی آقا ؟
به نظر میرسد این فاصله ها کم شدنی ست! غیر ممکن تر از این خواسته ها هم شدنی ست!
دارد از جاده صدای جرسی می آید! مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید!
منجی ما به خداوند قسم آمدنی ست! یوسف گم شده ی اهل حرم آمدنی ست!
تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا...
رفته بودی که بیایی چقدر طول کشید خدمتت عرض نکردیم ... سحر طول کشید
ما برای خود اگر اینهمه گفتیم بیا نذر کردیم به پای تو بیافتیم بیا...
تو طبیب دل غمدیده ما یی آقا ما که مردیم بیا پس تو کجایی آقا
مگر این که تو بیایی و حیاتم بدهی مگر این که تو از این وضع نجاتم بدهی
دست برداری ازین غیبت طولانی اگر من به پای تو بریزم ...طلبی جانی اگر
از تو دنبال تو بودن نکند سهم من است فقط از هجر سرودن نکند سهم من است
من شب جمعه قرار تو دلم میخواهد صبح فرداش کنار تو دلم میخواهد...
به خدا منتظر آمدنت می مانم پای این عشق اویس قرنت می مانم
تو دلت بیشتر از ما تب هجران دارد سحر وصل همیشه شب هجران دارد
تا به اندازه شمعی که ز سر میسوزد پر پروانه به امید سحر میسوزد...!
شعر صابر خراسانی به مناسبت ایام سوگواری امیرالمؤمنین(ع)
سه نسل: «صابر خراسانی» شب گذشته و به مناسبت لیالیقدر و ایام شهادت امیرالمؤمنین(ع)، شعری با مقطع «باز با زخم سرت کعبه ترک خورد، شکست» سروده است.
آسمان دل غربتکدهام بارانیست
ابریم، دیده ماتمزدهام بارانیست
مثل پراونه پرم در به در سوختن است
گریه شمع هم زیر سر سوختن است
این چه داغیست که جان همه را سوزانده
در دل قبر، دل فاطمه را سوزانده
حسن از هیبت نامش جملی را انداخت
باورم نیست که یک ضربه علی را انداخت
باورم نیست که خیبرشکن از پا افتاد
حضرت واژه برخاستن از پا افتاد
باورم نیست که شبگردترین مرد چنین
روز پیچیده در این بستر پر درد چنین
کم نمکدان تو را هر که نمک خورد، شکست
باز با زخم سرت کعبه ترک خورد، شکست
صابر خراسانی در وصف امام زمان - مشهد مقدس
امام زمان(عج)- مناجاتی
تسبیح اشک های سحر بی نتیجه نیست
باور کنید آه جگر بی نتیجه نیست
در گریه دیده ایم اثر بی نتیجه نیست
این قدر باز ماندنِ در بی نتیجه نیست
از انتظار پنجره ها کور می شوند
بی نور چشمِ تو گره ها کور می شوند
تقویم هایمان همه زارند و خسته اند
این ابرها چگونه ببارند خسته اند
بی تو از این که جمعه شمارند خسته اند
از برگ برگ خود گله دارند خسته اند
کارم غروب جمعه به اشکال خورده شد
دیدی هزار و سیصد مان سال خورده شد
نام تو می بریم اگر قند می خوریم
پس ما به رد پای تو پیوند می خوریم
وقتی که ما به جان تو سوگند می خوریم
یعنی به درد لطف خداوند می خوریم
مرحمتش گرفت گرفتار تو شدیم
چله نشین لحظه ی دیدار تو شدیم
دانلود کلیپ صوتی
8،7 مگابایت
صابر خراسانی یکی از بهترین شاعرهای حماسه سرای ایران است.فایل های زیر اجرای اقای صابر خراسانی مراسم شهادت حضرت زینب در هیئت روضه الزینب مشهده.میدونید که تا به حال فایل دانلود تو وبلاگ نبوده ولی این خیلی خیلی خیلی قشنگه و حیفه که شما فیض نبرید.پیشنهاد می کنم حتما دانلود کنید و اگر خوشتون اومد مارو هم دعا کنید...
صابر خراسانی: دشمنی ها از مدینه باز شد حجم : 786 کیلوبایت
صابر خراسانی: پیمبر زاده ی دامان عشق است حجم : 1.02
صابر خراسانی: تا سحر هنگامه ی مستی رسید حجم : 1.40
صابر خراسانی: خواهی در وصل بسته باشد ،باشد حجم : 2.62
عاشقی دردسری بود نمیدانستیم حاصلش خون جگری بود نمیدانستیم
پرگرفتیم ولی باز به دام افتادیم شرط ، بی بال و پری بود نمیدانستیم
آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو سهممان بی خبری بود نمیدانستیم
آب و جاروی در خانه ما شاهد بود از تو بر ما گذری بود نمیدانستیم
اینهمه چشم به راهی نگرانم کرده عاشقی دردسری بود نمیدانستیم
اللهم عجل لولیک الفرج