گمگشته دیار محبت کجا رود؟ نام حبیب هست و نشان حبیب نیست ...
ایام حج نزدیک میشه و حاجی ها دارن آماده میشن واسه رفتن... امسال مامان و بابایی هم ایشاله عازمند... چقدر دل برکنده شدم... ما که تا حالا قسمتمون نشده... * لحظه ای که حرکت به سوی هدفی ارزشمند را شروع می کنید ، لحظه ی موفقیت شماست!
این فرشته ساده است و خط خطی ست سر به زیر و یک کمی خجالتی ست * این فرشته راستش خود تویی قصه فرشته ات حکایتی ست لطفا از "لحظه" لذت ببرید. برای ناراحت بودن خیلی وقت داری , پس چرا به فردا موکولش نکنی؟ مارک فیشر
طوفان گل و جوش بهار است ببینید اکنون که جهان بر سر کار است ببینید این آینه هایی که نظر خیره نمایند در دست کدام آینه دار است ببینید؟!
خدایا تو آنی که آنی توانی جهانی تپانی ته استکانی! خـــــــــــــداونــــــــــــدا! دســـــتـــهایـــــم خالی است ، و دلــــــــم غـــــــــــــرق در آرزوها! یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان ، یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن! عجب نفس گیر است هوایِ بی توئی... شهر شیراز از سپیده دم تاریخ، وارث و نگه دارنده فرهنگ و تمدن کهن ایران زمین به شمار می آمده است. وجود یادمانهای فرهنگی، تاریخی و آرامگاه بزرگان نامی ایران گواه آن است که فارس در گسترهی ادب، فرهنگ و عرفان زادگاه و جایگاه بسیاری از بزرگان، علما، شاعران، فضلا، هنرمندان و ستارگان فروزانی بوده است. طراحی و جایگزینی تندیسها در زیرزمین خانهی زینت الملک بر اساس دورههای مختلف تاریخی از پیش از اسلام آغاز و با دوره های انقلاب اسلامی پایان می یابد.
از نمونه های این تندیس ها نیز می توان به تندیس شاپور ساسانی، سیبویه، سعدی، شهید آیت الله دستغیب، شهید مجید سپاسی، شهید خلبان عباس دوران، کریم خان زند، لطفعلی خان زند ، آقا محمد خان قاجار اشاره کرد. / شما را دعوت به این نمایشگاه زیبا میکنم.
لینک مرتبط: اردیبهشت شیراز سلام به همگی! خوش نماز و روزه! خوبین؟! من یه کتاب جذاب و به شدت تاثیرگذار خوندم که میخوام امروز به شمام معرفیش کنم! کتابی که تا اواسطش شاید حتی به خودتون ..... بگید که این چه کتابیه که من دست گرفتم (مخصوصا اگه مثه من تو ماه مبارک رمضون شروع کنید) ولی وقتی به اواخرش میرسین خواهید گفت: خدا رو شکر که تا آخرشو خوندمو رهاش نکردم، محشره!! کتاب رمانه و نثر جذاب و فوق العاده نویسنده وجه تمایز این رمان با بقیه رمانهاس (البته خیلی رمان باز نیستم) و البته موضوع داستان که بسیار عالی در قالب رمان جوان پسندانه مطرح شده هم قابل توجه است! البته کتاب جدیدی نیس، اولین نُسخَش مال سال 86 هَس و تا حالا به چاپ پنجمم رسیده. شایدم خونده باشینش، یا دیده باشین ولی پیشنهاد میکنم اگه نخوندین ، حتما بخونینش! براتون متنی که پشت جلدکتاب نوشته میارم البته اینو بگم که با خواندن متن میگید اینم مثل باقی رمانهاست اما 100%اشتباه میکنید یعنی هست و درعین حال نیست...!!! "فکر میکنم که دچار حالتی شبیه"دوست داشتن"شده باشم!نمی توانم اسمش را بگذارم عشق. برای اینکه به قول همیشه تو،عشق ساده نیست.ولی دوست داشتن چرا!! کافیست که تو دختری را تصادفا در یک مهمانی ببینی_مهمانی که ایرانی ها به مناسبت چهارشنبه سوری برگزارکرده اند_و قیافه اش به دلت بشیند.و بخصوص چاله ای که موقع خندیدن روی گونه اش می افتد،توجهت را جلب کند.با کمی پررویی جلوبروی وباقدری پررویی بیشتر،سرصحبت را بازکنی ودرهمان چند دقیقه اول ،متوجه شوی که او هم تصادفا از تو خوشش آمده و ازدیدنت خوشوقت شده و تو هم از خوشحالی بخندی و همزمان با دست به دنبال چاله ای بر روی صورتت بگردی تا علت علاقه و جلب توجه اورا هم به خودت پیداکنی.والبته مهم نیست اگر پیدا نکنی!مهم این است که........" خلاصه از ما گفتن بود و از شما .............. حالا اگه به اندازه کافی کنجکاو شُدید ، ادامه مطلب پیلیز!
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست ...
بوی سیب می دهد ، لباس او دامنش حریر سبز و صورتی ست
گوشواره هایش از ستاره است تاجش از شهاب سنگ قیمتی ست
سرمه های نقطه چین چشم هاش ریزه هایی از طلاست ، زینتی ست
تکه ای بهشت توی دستش است خنده های کوچکش قیامتی ست
دشمنی همیشه در کمین اوست دشمنش، بد و حسود و لعنتی ست
هاج و واج مانده روی این زمین او فرشته ای غریب و پاپتی ست
هوایت که به سرم می زند دیگر در هیچ هوایی، نمی توانم نفس بکشم!
002
003
004
005
006
007
008
009
010
011
012
013
014
015
Design By :
TopBloger.com