چی شد که ما وبلاگ زدیم؟؟ - یک نفس عمیــــــــــق EmamHadi
سفارش تبلیغ
صبا ویژن































یک نفس عمیــــــــــق

بعد از مدتی که کارم رو گزاشتم کنار! تصمیم گرفتم مثلا برای کنکور ارشد درس بخونم!! رشته کارشناسیم معماری بود و چون همسر محترم تصمیم گرفته بودن ارشد رو در رشته صنایع  ادامه بِدَن... منم گفتم کی به کیه ماهم صنایع میخونیم! حالا معماری کجا و صنایع کجا!! خلاصه چشمتون روز بد نبینه! منم مگه زیر بار آمار و احتمال و اُ-آر میرفتم!! نزدیکای کنکور که شد دیگه نخودچیم تموم شد و حسابی حوصلم سر رفت و......... تصمیم گرفتم به اینترنت گَردی هام یه سروسامانی بِدَم و هدفمندش کنم و یه وبلاگی بسازم و بجای اینکه عکس هایی رو که دوست دارم توی هارد لپ تابم ذخیره کنم، بزارم اونجا! هویجوری و مرامی!! این شد جرقه ی اولیه تاسیس وبلاگ ما!

ادامه دارد...



نوشته شده در شنبه 91/1/5ساعت 12:49 صبح توسط ✿ نفیس ✿ نظرات ( )

001
002
003
004
005
006
007
008
009
010
011
012
013
014
015

آخرین مطالب

پرنسس کوچولوی صورتی من
مینویسم برای قاصدکم...
چ حس خوبیه... حس مادر شدن...
...... 92.8.29 ......
یه خورجین حرف دل! + سینماگراف های زیبا
کافی است انار دلت ترک بخورد ...
[عناوین آرشیوشده]

Design By : TopBloger.com