باز دوباره فصل برگ ریزان آمد ، دوباره نسیم مهربان پاییزی می وزد . فصلی که آغازش ، ماه مهر و محبت است . دوباره باران پاییزی و دوباره شوق قدم زدن در کوچه باغها . فصل پاییزی من آمد ، فصلی که در آن پا به این دنیا گذاشتم . فصلی است که آغاز باران است ، آغاز شبهای بلند با مهتاب است . پاییز من ، این فصل خاطره انگیز وجودم ، همان فصلیست که من نیز به این دنیا سلام میکنم و در همان لحظه که چشمهایم را میگشایم چهره رنگارنگ پاییز را میبینم . باز دوباره پاییز ، و باز انتظار برای باریدن باران پاییزی . بهار من پاییز است ، لحظه طراوت و تازگی دنیای من همین پاییز است . پاییز آمد و دلم بیشتر از همیشه عاشقش شد ، به عشق آمدنش چه انتظارها کشیدم ، نشستم در زیر باران زمستان ، دیدم بهار عاشقان ، بیقرار بودم در گرمای تابستان تا دوباره آمد فصل برگ ریزان… برگهای طلایی میریزد از درختان و این آغازیست برای سرسبزی درختان و این آغاز تولدیست از حالا تا پایان زمستان… طلوع میکنم با افتخار در میان این برگ ریزان ، تو نمیفهمی حال مرا در میان برگهای زرد درختان تو نمیفهمی اینک غرق چه رویایی ام ، تا پاییزی نباشی نمیفهمی اینک چه حالی ام… میوزد نسیم پاییز به سوی قلبم …. آغازی دوباره ، جشن میلادم در زیر باران برگهای طلایی رویاییست ، این دنیا ، بدون پاییز زیبا نیست… این دنیا ، بدون پاییز زیبا نیست… مهدی لقمانی
خدایا شکرت که عمری دادی تا یه بار دیگه شاهد شاهکار پاییزت باشم... پاییزت با غروب های هزار رنگ آسمونش... پاییزت با رقص برگریزانش... خوش اومدی پاییز پاییز(عشق من) عروس فصلها مخصوصا آبان ماه که در آخرین ساعات غروب آخرین روزهاش بدنیا اومدم...
002
003
004
005
006
007
008
009
010
011
012
013
014
015
Design By :
TopBloger.com |