درد مشترک! - یک نفس عمیــــــــــق EmamHadi
سفارش تبلیغ
صبا ویژن































یک نفس عمیــــــــــق

موشی درخانه تله موش دید، به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد همه گفتند: تله موش مشکل توست؟ ربطی به ما ندارد !! . . . . مار در تله افتاد و هنگامی که زنِ خانه خواست مار را آزاد کند مار ، زنِ خانه را گزید سپس از مرغ برای زن سوپ درست کردند و گوسفند را برای عیادت کنندگان سربریدند ، زن خوب نشد و مُرد ، گاو را برای مراسم ترحیم کشتند . در تمامِ این مدت ، موش از سوراخ دیوار می نگریست و می گریست . . .

موشی درخانه تله موش دید، به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد همه گفتند: تله موش مشکل توست؟ ربطی به ما ندارد ! ماری درتله افتاد و هنگامی که زنِ خانه خواست مارا آزاد کند مار ، زنِ خانه را گزید سپس از مرغ برای زن سوپ درست کردند و گوسفند را برای عیادت کنندگان سربریدند ، زن خوب نشد و مُرد ، گاو را برای مراسم ترحیم کشتند.  در تمامِ این مدت ، موش از سوراخ دیوار می نگریست و می گریست...

مولانا



نوشته شده در سه شنبه 90/3/10ساعت 4:38 عصر توسط ✿ نفیس ✿ نظرات ( )

001
002
003
004
005
006
007
008
009
010
011
012
013
014
015

آخرین مطالب

پرنسس کوچولوی صورتی من
مینویسم برای قاصدکم...
چ حس خوبیه... حس مادر شدن...
...... 92.8.29 ......
یه خورجین حرف دل! + سینماگراف های زیبا
کافی است انار دلت ترک بخورد ...
[عناوین آرشیوشده]

Design By : TopBloger.com