نمیدونم چرا امروز بدجوری دلم حرم میخواد !
یا امام رضا ع !!
دلم واسه حرمت پر میزنه...
نمیتونم چیزی بنویسم... فقط... همیشه تو راه حرم... نزدیکای فلکه آب این نوا رو میشنیدم... بغض میکردم... چون یه جورایی این شعر، وصف حالم بود... امروزم همش تو گوشمه صداش:
ممنونم امام رضا که راهم دادی تو حرمت!
حالا این دست منو این همه لطف و کرمت!
اومدم امام رضا تا با تو درد و دل کنم دلمو با مهر تو هر دو تا متصل کنم
آقا جون قربونتم عاقبت مهمونتم ضامن آهو رضا لاله خوشبو رضا
اومدم امام رضا تا که تو مهمونم کنی به سرم دست بکشی یکباره درمونم کنی
اومدم اینحا آقا نوکریمو امضا کنی چی میشه این درو به روی ما تو وا کنی
منو ردم نکنی نگاه به بعدم نکنی منو ردم نکنی نگاه به بعدم نکنی
ضامن آهو رضا لاله خوشبو رضا ضامن آهو رضا لاله خوشبو رضا
آقا جون قربونتم عاقبت مهمونتم ضامن آهو رضا لاله خوشبو رضا
اومدم امام رضا خونه به دوش تو باشم مادرم گفته باید حلقه به گوش تو باشم
کمکم کن که منم آقا غلام تو باشم بار عشق تو همش به روی دوشم بکشم
در و وا کن اومدم به من نگاه کن اومدم ضامن آهو رضا لاله خوشبو رضا
کاشکی من کبوتری تو صحن با صفات بودم سایه بون حرم و گلدسته طلات بودم
آقا جون با یه نگاه قلب منو صفا بده جون زهرا مادرت مریضا رو شفا بده
مریضا تاب ندارن از عشق تو خواب ندارن
من میخوام تا عمر دارم همیشه نوکرت باشم ذاکر کوی تو و خادم مادرت باشم
ممنونم امام رضا که راهم دادی تو حرمت حالا این دست منو و این همه لطف و کرمت
نوشته شده در پنج شنبه 90/2/1ساعت
12:10 عصر توسط ✿ نفیس ✿
نظرات ( )