دلم گرفت ! - یک نفس عمیــــــــــق EmamHadi
سفارش تبلیغ
صبا ویژن































یک نفس عمیــــــــــق

خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت        از فکر اینکه قد نکشیدم دلم گرفت

 از فکر اینکه بال و پری داشتم ولی              بالاتر از خودم نپریدم دلم گرفت


متن کامل شعر ...  

از اینکه با تمام پس انداز عمر خود                حتی ستاره ای نخریدم دلم گرفت

کم کم به سطح آینه برف می نشست     دستی بر آن سپید کشیدم دلم گرفت

دنبال کودکی که در آن سوی برف بود            رفتم ولی به او نرسیدم دلم گرفت

نقاشی ام تمام شد و زنگ خانه خورد        من هیچ خانه ای نکشیدم دلم گرفت

شاعر در کنار جو گذر عمر دید و من             خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت

از :سید مهدی نقبایی



نوشته شده در چهارشنبه 90/7/20ساعت 11:11 صبح توسط ✿ نفیس ✿ نظرات ( )

001
002
003
004
005
006
007
008
009
010
011
012
013
014
015

آخرین مطالب

پرنسس کوچولوی صورتی من
مینویسم برای قاصدکم...
چ حس خوبیه... حس مادر شدن...
...... 92.8.29 ......
یه خورجین حرف دل! + سینماگراف های زیبا
کافی است انار دلت ترک بخورد ...
[عناوین آرشیوشده]

Design By : TopBloger.com