پيام دوستان
+
فرزندم اگر روزي بميرم از بين تمام کتاب هايي که دوست دارم کتاب الغدير را براي تو ميگذارم عزيزش دار و خوشحال ميشوم که در هر شغل وپيشه اي که هستي آنرا به دل بخواني به خاطر همه عشقي که در بزرگ کردن تو داشتم مدد موهبتي بود که از ولايت مولا علي بر زندگيم جاري بود در آن غرق شو ....
انديشه نگار
ديروز 5:57 عصر
جوادتبريزي
بسيارعالي،بانوي خوش سخن پارسي@};-.اميدکه همه ما مورد عنايت حضرت علي ع باشيم.
مهرباني #
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} انشالله دکتر گرامي... آنجا که مهر مولاست، دنيا به کام دلهاست
+
الهي دشمنت را خسته وينم ،به سينه اش خنجري تا دسته وينم،
سر شو آيم احوالش بپرسم
سحر آيم مزارش بسته وينم
انديشه نگار
ديروز 5:56 عصر
+
زنده باد آن کس که هست از جان هوادار وطن
هم وطن غمخوار اوست هم اوست غمخوار وطن
به که در فکر وطن باشيم و فکر کار او
پيش از آن کز دستها بيرون رود کار وطن
طبيبي فهميده بايد دست بر درمان زند
تا ز نو بهبود يابد حال بيمار وطن
زنده باد آن کس که هست از جان هواداروطن
انديشه نگار
ديروز 5:56 عصر
+
سن وبلاگم شده 18 سال
انديشه نگار
ديروز 5:55 عصر
+
ملک الشعراي بهار مي گفت: هر که را مهر وطن در دل نباشد کافر است..
انديشه نگار
ديروز 5:54 عصر
* راوندي *
ديروز 12:32 عصر
+
عليرضا خان پارسي بلاگ
ببين اين بدترين برگشت تو به پارسي بلاگ بود
کشورت در جنگ است
صداي پدافند صداي هواپيما صداي گريه امانت را بريده
اخرين بار که آمده بودي سيد ابراهيم شهيد شده بود
قبل آن کرونا
قبل آن سردار دلها
پارسي بلاگي که حتي در سربازي تنهايش نگذاشتي
حتي ازدواج کردي
حتي باران آمد
باز اينجا بودي
اصلا مگر ميشد اينجا نيايي
کل ساختار ذهن و فکرت را اينجا ساخته
2-دست خط
04/4/5
جنگ هست از طيف نظامي خيالم راحت است، اما از لحاظ شناختي بهيچ عنوان
در مخيه ي آدم نميگنجد چرا به هراج گذاشتند خاک را براي چند مشت دلار
مگر خانواده سپاه و بسيج، ارتش دل ندارند
چرا همش بايد داغ ببينند
رهبر را تنها گذاشته رفتند اميران
رهبر مقدس من را
رهبري که 50 سال هست چفيه ش را بر نميدارد
دشمن ذليل را ميکوچانيم
دشمن احمق را سر جايش ميگذاريم
اما حيف هايمان هيچ وقت کهنه نميشود
+
اعضاي تيم فوتبال *پارسي بلاگ*

.: ام فاطمه :.
04/4/4
ايستاده از چپ : راشد خدايي - جاده - حسين کارگر - ايمان - دخو - زندگي کارواني - ذره بين زنده - رضا - سيد عليرضا - سيد مهدي شيرازي - پوريا
.: ام فاطمه :.
04/4/2
انديشه نگار
04/4/1
دنياي بچگي چون دنياي بدون آلام و آلايش و تلاطم هست... دلگويه ات در حينِ دل انگيزي ، دردي ظريف داشت..
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام بانو . ممنون از اظهار نظرتون. به قول دافنه دوموريه کاش ميشد خاطرات شيرين رو مثل عطر تو يه شيشه جا بديم و هر موقع دلمون خواست يه بار ديگه عطر اون لحظه ها رو بو کنيم ...
{a h=ghasedak2007}قاصدك{/a} نفرماييد ، از مطالبي که اينجا بارگزاري ميکنيد پيداست که گم شدن در کار شما نيست فقط شايد قدري خسته شديد که اونهم بزودي زود برطرف ميشه . اما عقيده خودم اينه که در هر حالي بايد روحيه خودمون رو حفط کنيم و با نرمش و ورزش تني سالم داشته باشيم ...
+
به بارانها
چه کسي ياد ميدهد
موسم پاييز طوري ببارد
که هيچ گلي
از خانه خود بيرون نيايد...

||عليرضا خان||
04/3/30
+
*عطري* مي شوي در کوهستاني ناپيدا…
کارم *مرمت* آثار باستاني است
کتيبه دلت را مرمت مي کنم
و الفباي ناخواناي روانت را
که به حروفي ناشناخته نوشته اند،
باز مي خوانم..

||عليرضا خان||
04/3/30
کارم کشيدن جاده است، ساختن راه. از روزمرّگي هايت به *ملکوت* راه مي کشم.
خياطم، برايت پيراهن مي دوزم، پيراهني که اگر آن را بپوشي، *عاشق *مي شوي، تنت در باد مي وزد و جانت در جنّت مي دود.
فوگرم تار و پود عشق را رفو مي کنم، پارگي هاي لباس بخت را کوک مي زنم. وصله مي کنم *دل* را به آسمان و پينه مي کنم سرِ زانوي خستگي ها را.
پرستارم روي جراحت جانت *مرهم* مي گذارم، مرهمي از کلمات درست مي کنم، ضمادي از *خرسندي و خوش وقتي*. و اگر بخواهي بريدگي هاي روحت را بخيه مي زنم، سوزني دارم بي درد و نخي نازک که جذب مي شود در سلول هاي ظريفِ تازه رُسته ات. زخمت جوش مي خورد.