• وبلاگ : يک نفس عميــــــــــق
  • يادداشت : يوسف!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + unknown 
    از باغ ميبرند چراغانيات کنند تا کاج جشنهاي زمستانيات کنند
    پوشانده اند صبح تو را ابرهاي سياه شايد به اين بهانه که بارانيات کنند
    يوسف......
    اي گل گمان نکن به شب جشن ميروي شايد به خاک مرده اي ارزانيت کنند
    يک.....
    آب......
    به نظرم ارزشش داره که کامل بگذاريتش
    ty G00d LucK
    پاسخ

    يه دنيا تشکر.
    بازم سر بزنين. منتظر نظراتتون هستم.