مغرور
فاضل نظري
من خود دلم از مهر تو لرزيد ,وگرنه
تيرم به خطا مي رود اما به هدر,نه!
دل خون شده وصلم و لب هاي تو سرخ است
سرخ است ولي سرخ تر از خون جگر ,نه
با هرکه توانسته کنار آمده دنيا
با اهل هنر؟آري! با اهل نظر ؟نه!
بد خلقم و بد عهد زبانبازم و مغرور
پشت سر من حرف زياد است مگر نه؟
يک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد
يک بار دگر ,بار دگر, بار دگر .....نه!
سلام عزيز همراه و صبح شما بخير ...بهاري باشيد