• وبلاگ : يک نفس عميــــــــــق
  • يادداشت : آي عشق ادركني...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام دوست خوبم وب قشنگي داري
    + golabi! 

    آي عشق!

    دلم برا حرمت پررررررررررررررررر ميزنه......

    سلام و روز بخير خيلي زيبا مينوسي و بدون شک هر خواننده اي رو وادار به خواندن تمامي مطالب ميکني ..

    موفق و پايدار باشيد ..

    هميشه بغض پنهاني گلويم را حسابي در نظر دارد و مي دانم که آخر بغض پنهانم مرا بي جان و تن سازد.
    چرا پنهان کنم در دل؟
    چرا با کس نمي گويم؟
    چرا با من نمي گويند ياران رمز رهگشايي را؟
    همه ياران به فکر خويش و در خويشند. گهي پشت و گهي پيشند
    ولي در انزواي اين دل تنها . چرا ياري ندارم من . که دردم را فرو ريزد
    دگر هنگامه ي ترکيدن اين درد پنهان است
    خداوندا نمي دانم
    نمي دانم
    و نتوانم به کس گويم
    فقط مي سوزم و مي سازم و با درد پنهاني بسي من خون دل دارم. دلي بي آب و گل دارم
    به پو چي ها رسيدم من
    به بي دردي رسيدم من
    به اين دوران نامردي رسيدم من
    نميدانم
    نمي گويم
    نمي جويم نمي پرسم
    نمي گويند
    نمي جوند
    جوابي را نمي دانم
    سوالي را نمي پرسند و از غمها نمي گويند
    چرا من غرق در هيچم؟
    چرا بيگانه از خويشم؟
    خداوندا رهايي ده
    کللام آشنايي ده
    خدايا آشنايم ده
    خداوندا پناهم ده
    اميدم ده

    يا رازق البکاء علي الحسين عليه السلام...

    اى عمه بيا تا كه غريبانه بگرييم
    دور از وطن و خانه ، به ويرانه بگرييم

    پژمرده گل روى تو از تابش خورشيد
    در سايه نشينيم و به جانانه بگرييم

    لبريز شد اى عمه دگر كاسه صبرم
    بر حال تو و اين دل ويرانه بگرييم

    نوميد ز ديدار پدر گشته دل من
    بنشين به كنارم ، پريشانه بگرييم

    گرديم چون پروانه به گرد سر معشوق
    چون شمع در اين گوشه كاشانه بگرييم

    اين عقده مرا مى كشد اى عمه كه بايد
    پيش نظر مردم بيگانه بگرييم