شعري از احمد شاملو:
دوستش مي دارم چرا که مي شناسمش به دوستي و يگانگيشهرهمه بيگانگي و عداوت استهنگامي که دستان مهربانش را به دست مي گيرمتنهايي غم انگيزش را در مي يابم
[گل]